چند لحظه صبر كنيد ... |
|
کرونا ساخت کجاست؟
چند لحظه صبر كنيد ... |
|
16 خرداد 1402 |
خانواده به گروهی از افراد گفته میشود که با یکدیگر از طریق همخونی، تمایل سببی، و یا مکان زندگی مشترک وابستگی دارند.افرادی که در این واحد کوچک اجتماعی رشد می یابند و تربیت می شود به میزان رشد و شکوفایی شان سهم در واحدهای اجتماعی بزرگ انسانی دارند.
خانواده به گروهی از افراد گفته میشود که با یکدیگر از طریق همخونی، تمایل سببی، و یا مکان زندگی مشترک وابستگی دارند.افرادی که در این واحد کوچک اجتماعی رشد می یابند و تربیت می شود به میزان رشد و شکوفایی شان سهم در واحدهای اجتماعی بزرگ انسانی دارند.
خانواده به گروهی از افراد گفته میشود که با یکدیگر از طریق همخونی، تمایل سببی، و یا مکان زندگی مشترک وابستگی دارند.افرادی که در این واحد کوچک اجتماعی رشد می یابند و تربیت می شود به میزان رشد و شکوفایی شان سهم در واحدهای اجتماعی بزرگ انسانی دارند.
نظام خانواده کوچکترین واحد اجتماعی است که اساس و زیرساخت واحدهای بزرگ اجتماعی بشری به شمار می رود.افرادی که روزی به عنوان فرمانروای مقتدر و سیاستمدار سترگ، و مدیر نیرومند، و مبتکر توانا در جامعه ظهور می کنند، و مسؤولیتهای سنگین و خطیری را به عهده می گیرند، نظام خانواده و کانون گرم پدر و مادر تربیتگاه نخستین آنها است. رشد و شکوفایی این نظام محبوب و بی بدیل، مرهون شناخت و رعایت دقیق حقوق هریکی از اعضای آن نسبت به یکدیگر است، همانطوری که نظامهای بزرگ اجتماعی، قوانین و حقوق خاصی خودش را در ارتباط با اداره واستحکام و رشد و بالندگی دارد، نظام خانواده نیز چنین است. مهمترین رکن در نظام خانواده پدر و مادر، و زن و شوهر است که هرکدام از حقوق ویژه ای در ارتباط با یکدیگر و در ارتباط با فرزندان برخوردار هستند، رعایت این حقوق، رشته های پربار نظام خانواده را مستحکم می سازد. تأمین شرایط زندگی شیرین و شایسته و ایجاد محیط سالم و امن محصول ایمان و اعتقاد زن و مرد به قانون دینی و عمل بر طبق آن می باشد. شناخت مسایل مربوط به خانواده اعم از زن و مرد و فرزندان و قضاوت در باره احکام و حقوق آنان، بدون شناخت و توجه به موقعیت و جایگاه نهاد خانواده سخن ناصواب خواهد بود، و همچنین سخن گفتن از حقوق فردی و اجتماعی مرد و یا زن و بررسی حقوق زن و شوهر بدون عنایت به نقش و موقعیت خانواده در متون و منابع دینی امری ناشدنی است. بدین لحاظ ضروری است که پیش از بررسی نقش حقوق متقابل زن و مرد در تعالی و استحکام خانواده به موقعیت و جایگاه این نهاد مقدس اشاره شود.
در نظامهای سالم خانوادگی ، نقشها هم سالم هستند و فرزندان از رفتار پدر و مادر الگو می گیرند . پدر و مادر نقش آموزگاران را بازی می کنند، روی فرزندان خود وقت صرف می کنند ، به آنها توجه می نمایند و آنها را جهت می دهند. مقررات در خانواده های موفق روشن است . زن و شوهر از تفاوت های رفتاری ، ارتباطی و نگرش خانواده های خود آگاهند و آنها را بدون تعصب و بی آنکه به درست بودن یا نبودن آن کاری داشته باشند می پذیرند و متفاوت بودن آنها را تصدیق می کنند . زن و شوهر هر کدام در جهت یافتن راه حل های مسالمت آمیز قدم برمی دارند. البته این هرگز به معنای آن نیست که تضاد و اختلافی میان آنها بروز نمی کند. ظرفیت قبول تفاوت و مواجهه ی منطقی با تضاد ها و اختلافها نشانه ی صمیمت و نشانه ی خانواده سالم است ، اختلاف سالم چنانچه مورد استفاده درست قرار گیرد، مفید و سازنده است . در یک ازدواج موفق ، زن و شوهر متعهدند که بر سر تفاوت های خود به توافق برسند . در تضاد واختلاف باقی نمی مانند و به این هم تن نمی دهند که با هم بحث و مخالفت نکنند. به جای آن برای مصالحه و صمیمت تلاش می کنند. باهم گفتگو کردن بخشی ازتماس ومصالحه است . زوجهای موفق هم باهم درگیر می شوند؛ اما با اختلافات خود برخورد منصفانه می کنند. جایگاه خانواده در روایات نظام خانواده، نظام ارزشمند و محبوبی است که در اسلام هیچ بنایی محبوبتر از او پایه ریزی نشده است. پیامبر اسلام می فرماید:«ما بنی فی الاسلام بناء اَحبّ الی اللَّه تعالی و اعزّ من التزویج».در اسلام هیچ نهادی محبوب تر و عزیرتر از تشکیل خانواده در نزد خداوند بنا نشده است». و نیز فرموده است :«ما استفاد امرؤ مسلم فائدة بعد الاسلام أفضل من زوجة مسلمة، تسرّه اذا نظر الیها، و تطیعه اذا أمرها، و تحفظه اذا غاب عنها فی نفسها و ماله» نگاهی به آسیب های خانواده امروز و علل ضعف در کارکردها بیشک خانواده امروز ایرانی با خانواده متعادلی که باید سنگ بنای یک جامعه سالم باشد، فاصله زیادی دارد. در گذشته بعضی سنت های غلط مانند بی عدالتی و ستم در حق زنان به خانواده ایرانی آسیب می رساند و امروزه، آموزه های مدرن مانند انکار تفاوت های جنسیتی، درهم آمیختگی نقش ها، فردگرایی و اصالت لذت های دنیایی، سلامت و ثبات و حتی کیان خانواده ایرانی را به خطر انداخته و آسیب های جدی اجتماعی به بار آورده است. خانواده برای رسیدن به کارکردهایی که شمرده شد، مانند هر نهاد دیگری نیازمند ساختار است. از نظر جامعه شناسان غربی ساختار خانواده، مدل ثابت و برتری ندارد، بلکه به طور طبیعی متناسب با تغییرات اجتماعی تغییر می کند و کارکردها را نیز دگرگون می سازد. از اینرو، برای مثال از نگاه ایشان تغییر ساختار مدیریت در خانواده از نظام طولی به نظام عرضی و آزادی که زن و مرد و فرزندان را از نظر قدرت تصمیمگیری در یک سطح قرار می دهد، به نوعی تأییدکننده انعطاف این نظام در مقابل تغییر ساختارهای اجتماعی است و پذیرفته شده است.
الف) رسانه های جمعی به عنوان یکی از اجزای نظام فرهنگی و آموزشی کشور، امروزه رقیب کارکرد تربیتی خانواده و یکی از بزرگ ترین منابع اطلاعرسانی و آموزشی به شمار می روند. تحلیل محتوای این رسانه ها نشان می دهد که متأسفانه خواسته یا ناخواسته افزون بر رواج آموزه های فمینیستی، الگوهای ناسالم از خانواده را ارائه می دهند. ب) نظام آموزش و پرورش و آموزش عالی کشور که هماهنگ با آموزه های فمینیستی و بر خلاف رویکرد دینی، تفاوت های جنسیتی را در برنامه های آموزش به کلی نادیده می گیرد. ج) نظام اقتصادی، در بحث سیاستگذاری و برنامهریزی و قانونگذاری آنچنانکه باید جهت حمایت از خانواده عمل نمی کند. در خانواده متعادل اسلامی، اشتغال زنان در برابر وظایف اصلی آنها به عنوان مادر و همسر و محور عاطفی خانواده، نقشی فرعی به شمار می رود و نظام اقتصادی باید متناسب با شرایط آنها فرصت شغلی ویژه فراهم کند. کارکردهای مرد و زن در جامعه شناسی اسلام در جامعه شناسی خانواده نیز می توان سهم مرد را بیشتر معطوف به وظایف بیرون از خانواده، یعنی جامعه دانست. مشاغل جامعه بر دوگونه است: فرزندان فرزند، «میوه ی » درخت زندگی خانوادگی است. فلسفه ی زناشویی و پیوند زن و مرد، همان تولد، رشد و کمال فرزند و بقای نسل است. با ورود فرزند به دایره ی خانواده، همواره حقوقی به وجود می آید و تکالیف و کارکردهای جدیدی برای پدر و مادر نیز ایجاد می شود که باید جزو کارکردهای خانواده به حساب آید؛ مانند حراست از تن، جان، بهداشت و سلامت کودک و پرورش روانی و فکری او در اموری از قبیل تعلیم و تربیت، تزکیه، اخلا، آداب زندگی خانوادگی و اجتماعی و از همه مهم تر آشناکردن فرزندان با دین و آیین الهی. وظایف والدین در قبال فرزندان از نظر اسلام از نظر اسلام، والدین در قبال فرزندان وظایف دیگری نیز دارند که دارای ظرافت های بسیار است. برخی از این وظایف به دوران پیش از تولد کودک باز می گردد. به نظر می رسد که این وظایف، تأثیرات نسلی (ژنتیک ) دارد و به سلامت جسمی و روحی فرزند مربوط می شود. به عنوان نمونه می توان به خوراک والدین ـ به خصوص خوراک مادر ـ و پاکی و طهارت ظاهری و باطنی آنان اشاره کرد. پس از تولد کودک نیز والدین وظایفی دارند؛ از جمله: انتخاب نام های زیبا که الهام بخش پاکی و انسانیت برای کودک باشد و نیز پرهیز از نام های ناپسند؛ همچنین وظایف مادر در رعایت آداب شیردادن [مستحب است که مادر شیر خود را به فرزندش بدهد و این کار با رعایت پاکی روحی و بهداشت خوراک باشد]. از پیامبر (ص) روایت شده است که برای کودک، شیری بهتر از شیر مادر نیست. در منابع حقوق و اخلاق اسلامی، بیشترین تأکید بر تربیت و آموزش کودک و ارشاد وی برای زندگی در جامعه شده و آمده است که خیر و شر فرزند به والدین مربوط است. سپس مراحل تربیتی کودک و نوجوان به سه دوره ی هفت ساله تقسیم شده است؛ به طوری که پدر و مادر در هفت سال اول باید کودک را به غرایز کودکی خود واگذارند تا از راه بازی های کودکانه به رشد شخصیت خود بپردازد؛ در هفت ساله ی دوم، به آموختن خط، زبان، فرهنگ و ورزش های مفید مانند شنا و سواری به کودک و در هفت سال سوم به آشنایی کودک با وظایف شرعی، قانونی و اخلاقی بپردازند. در پایان دوره ی سوم، آخرین وظیفه ی رسمی و مستقیم آنان تشکیل خانواده برای فرزندان است. کارکرد خانواده در نظام اسلامی خانواده دارای کارکردهای فراوانی است که برخی از آنها به میل و تشخیص بشر به وجود آمده و برخی برمبنای جبر طبیعت بوده است. مهم ترین کارکردهای خانواده را به این ترتیب می توان برشمرد: 1- حفظ نسل : اصلی ترین کارکرد طبیعی خانواده عبارت است از تولید فرزندان و نگهداری و حفظ زندگی آنان و همین کارکرد خانواده است که اصل و نسل انسان را برروی زمین نگه داشته است. اسلام به سبب تطابق و هماهنگی اش با طبیعت، به این کارکرد اهمیت بسیار می دهد. پیامبر اکرم (ص ) در این باره می فرماید: «من به فرزند آوردن شما افتخار می کنم. .. »؛ و برای تشویق مادران به آوردن فرزند، دوران بارداری را برای آنهاهمچون عبادت بزرگی دانسته است. یکی از دستاوردهای مهم این کارکرد، حفظ و نگهبانی دقیق از خط توارث و نسب انسان و خانواده ها و نیز جلوگیری از در آمیختن نسب ها (یا اختلاط انساب ) است. برای حمایت از این کارکرد مهم خانواده است که اسلام از روابط آزاد مرد و زن در جامعه بیزار است و هر دوی آنها به ویژه زنان را به «عفت » و پاکدامنی دعوت می کند و نوعی پوشش را برای آنان واجب می شمرد که به آن (حجاب ) گفته می شود. 2-انتقال تجربه: کارکرد مهم دیگر خانواده، آموزش زندگی فردی و اجتماعی و انتقال تجربه های به دست آمده در طول زندگی به فرزندان است. این کارکرد و وظیفه سبب نگه داری از فرزندان (پسر یا دختر) در مقابل خطرات طبیعی، اجتماعی و بشری می شود. این کارکرد پس از بلوغ و حتی پس از استقلال فرزندان و جدا شدن آنان نیز بسیار مهم و ضروری است. اسلام به این مهم توجه بسیار کرده و دستورهای فراوانی در این باره به والدین داده است. این کارکرد را نیز می توان طبیعی دانست، زیرا در حیوانات هم دیده می شود و خانواده ای که از این کارکرد تهی باشد نوعی خانواده ی مسخ شده است که نمونه های آن را در غرب فراوان می توان یافت. ۳- پرورش روحی و فکری فرزندان: 3-انتقال فرهنگ و زبان: خانواده مسئول آموزش زبان مادری و ملی به فرزندان و آشناکردن آنان با فرهنگ ملی، بومی و دینی و دادن شعور اجتماعی به آنان است. در اسلام خانواده مکلف است که جهان بینی صحیح الهی و اسلامی را که در عرف به نام «اصول دین » معروف است، به فرزند خود بیاموزد، او را با اصول قوانین دینی (احکام شرعی ) آشنا کند و از کارکردهای غیر قانونی و ممنوع (محرمات ) پرهیز دهد. در اسلام، خانواده مسئول نگهبانی از ارزش های دینی، مکتبی، اخلاقی و ملی و مأمور آموزش آن به اعضای خود است. ۵- ایجاد آرامش روانی: 4-ساختن جامعه ای سالم و نیرومند: در جامعه شناسی اغلب به ذکر همین چند کارکرد معروف برای خانواده بسنده می کنند، در صورتی که در اسلام، وظایف و کارکردهای خانواده منحصر مواردی چون ایجاد نسل، تربیت و حفظ و نگهداری فرزند نمی شود، بلکه از آنجا که خانواده اصلی ترین پایه های بنای جامعه است، نقش عمده ای در ساختن یک جامعه ی سالم و نیرومند دارد. در اسلام مسئولیت اجتماعی فراگیر و عام است و شامل همه ی افراد جامعه و خانواده ها می شود. در این دین «همه مسئول همه » هستند: «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته ». هر خانواده با تلطیف و آرامش بخشیدن به روح و اعصاب مرد و دیگر اعضای خود و تربیت صحیح فرزندان شایسته برای بهسازی جامعه، مهم ترین گام را در ساختن جامعه ی سالم و پیشگیری از فساد برمی دارد. تأثیر خانواده در امنیت اجتماعی یکی از زوایایی که می توان به کمک آن به ارزیابی نقش، اهمیت و ارزش خانواده پرداخت، تأثیر سازنده یا مخرب خانواده در «امنیت اجتماعی » است. محاسبه ی مالی و کاری وظایف و عملیات نیروهای انتظامی و قضایی (فعالیت های پلیس شهری و بیرون شهر، حجم کار دستگاه قضایی و زندان ها و هزینه های آن و پیامدهای اقدامات پلیسی و قضایی از قبیل اعدام ها و زندان هابر خانواده مجرمین می تواند ما را به درک عمق و اهمیت نقش خانواده رهنمون سازد. نقش اجتماعی خانواده در پرورش سالم افراد همچنین می توان تأثیر خانواده را در ایجاد نسلی سالم و قوی یا برعکس نسلی ضعیف ومریض؛ یا در ایجاد جامعه ای مولد و فعال و یا جوانانی فرومانده، تنبل و بدون فعالیت بررسی و ارزیابی کرد. اگر خانواده ها انسان هایی منحرف و ناسالم به جامعه تحویل دهند، محال است که از مجموعه ی آن افراد، جامعه ای سالم و غیر منحرف به وجود آید. تحقیقات و آمارها نشان می دهد که همه یا اغلب تبهکاران در خانواده و دوران کودکی یا جوانی دچار نابسامانی بوده و یا از تربیت صحیح محروم بوده اند. اگر بشر جامعه ای سالم و به دور از انحرافات و آسیب های اجتماعی و محیطی خالی از تبهکاری، جرم و جنایت می خواهد، ابتدا باید به اصلاح ساختار خانواده و سالم سازی روابط افراد آن و نیز تصحیح رفتار والدین بپردازد. در واقع والدین باید نخست نقش و وظایف خود را در قبال خانواده به خوبی بیاموزند و سپس آنها را انجام دهند. از دیدگاه جامعه شناسی، طرح اسلام برای یک خانواده ـ با رعایت تمام شرط هایی که برای آن لحاظ شده است ـ کامل ترین طرح ها و برنامه ها در راستای ساختن یک جامعه ی سالم و بدون آسیب، یا با کمترین آسیب اجتماعی است و می تواند طرحی جهانی برای همه ی ملت ها باشد. برخی آفات خانواده در جامعه مدرن انواع اعتیاد به الکل و مواد مخدر، ارتکاب جرم و جنایت و داشتن مشاغل ممنوع و مجرمانه، به خانواده آسیب های شدیدی می رساند. برخی پدیده های به ظاهر عادی مانند صنعتی شدن، و گاه وجود رسانه های گروهی مثل تلویزیون و نیز مسائلی چون شهرنشینی روستاییان یا اقامت در خارج از کشور، هسته ای شدن خانواده و دور شدن فرزندان از والدین و خانواده ی گسترده ی خود، فرزند نیاوردن زن یا شوهر، کمبود عواطف بین همسران و برخی بحران های روحی می تواند سبب جدایی روحی میان اعضای خانواده و در نتیجه سستی جاذبه های جمعی خانواده و نابسامانی آن یا حتی جدایی زن و شوهر و فرزندان از یکدیگر شود. اهمیت خانواده در دوران نوجوانی ویژگی مهم دوران نوجوانی، استقلالطلبی نوجوان است. او میخواهد به شیوهای، رشد و استقلال خود را به خانواده ثابت کند. بر این اساس، فاصله میان خود و خانواده را بیشتر میکند و به گروه همسالان نزدیک میشود. در صورتی که خانواده در این دوران با کارکردهای اساسی خود آشنا نباشد و ویژگیهای دوران نوجوانی را نشناسد، کارکرد تربیتی درستی نخواهد داشت. چه بسا رفتارهای نادرست اعضای خانواده و فضای نامناسب آن، نوجوان را بیشتر از این محیط دور سازد . عوامل امنیت و ثبات خانواده رشته حیات خانواده باید چنان استوار باشد که هیچ عاملی نتواند آن را از هم بگسلد. برای حفظ خانواده از فروپاشی باید از همان آغاز مراقب بود و کنترلهای لازم را انجام داد. عواملی که سبب حفظ خانواده از خطر و آلودگیها میشود، بسیار و متنوع است؛ زیرا بخشی از آنها به خود زن و مرد، بعضی به اجتماع و برخی نیز به دولت و حکومت برمیگردد. عواملی چون پاکی، تقوا، حفظ عفت، رعایت حقوق، شرکت در غم و شادی یکدیگر، وجود فرزند، محدود کردن خواسته ها، تحمل یکدیگر، پاکی مردم، نظارت اجتماعی، کنترل عوامل مزاحم، کنترل مراکز فساد، اجرای قوانین، ارشاد عمومی، تشویق به ازدواج، آسانسازی ازدواج، دادن امتیاز شغلی به متأهل ها و کنترل مسئله طلاق، همگی میتوانددر حفظ و ثبات حیات خانواده مؤثر باشد . عشق ، بنیان خانواده چون نیک بنگریم و بیندیشیم، به روشنی درمی یابیم که عشق نه تنها رکنی از ارکان خانواده است ، بلکه در قوام و بقا و تعادل بنیان های دیگر نقش بی همتا دارد تا جایی که شاید بتوان گفت، عشق روح خانواده است یا این که خانواده به راستی خانه عشق و آشیان عشق است. اندیشمندان در اثبات سخن به آیه «خلق لکم من انفسکم ازواجاً لستکنوا الیها و جعل بینکم مودهٔ و رحمهٔ» و نیز «هوالذی خلقکم من نفس واحدهٔ و جعل منها زوجها لیسکُن الیها» استناد می کنند و معتقدند: اساس روابط اجتماع درون خانواده که همانا دوستی، تفاهم متقابل و همیاری است، با ملات عشق به هم پیوسته و آمیخته است. از این دیدگاه، اشاره به نفس واحده در آیه کریمه دیگر گویای این حقیقت است که نهاد خانواده ظرف رویش روح و جان، رستگاری و بالندگی زن و مرد تا رسیدن به اوج بالندگی (کمال انسانی) است؛ یعنی، نه مرد به تنهایی کامل است و می تواند به کمال برسد، نه زن. مگر با همگرایی و بودن و زیستن در محدوده خاص مقررات و دستورالعمل هایی که نهاد خانواده نام دارد. نهادی که سرآغاز راه رفتن به سوی کمال است. ▪ قانونی شدن نخستین امری که باید از سوی قانونگذار به صورت قانون و سنت درآید، ازدواج است و با مشروع شناخته شدن ازدواج، هرگونه ارتباط جنسی خارج از محدوده ازدواج، نامشروع شناخته خواهدشد. ▪ تشویق و تحریض مدیران امور مدینه باید مردم را به ازدواج تشویق و دعوت کنند. ▪ علنی بودن ازدواج باید آشکار و علنی باشد، زیرا این امر از بروز تردید در نسبت و نیز اختلال درانتقال میراث اشخاص پیشگیری می کند.به گفته محقق داماد، این نکته در نصوص نبوی نیز آمده است: «اعلنوا النکاح ولو بالدف» یعنی، نکاح و ازدواج را حتی با نواختن دف، آشکار سازید. ▪ ازدواج، پیمان محکم و استوار ازدواج باید پیوندی همیشگی و مستحکم باشد و در معرض تزلزل و بی ثباتی قرارنگیرد؛ چنانکه قرآن مجید نکاح را میثاق غلیظ توصیف کرده است . ▪ ضرورت رشد عقلانی و جسمانی ابن سینا سن معینی برای ازدواج توصیه نکرده، بلکه گفته است: زمان مناسب وقتی است که فرد به بلوغ جسمی و رشد عقلی برای اداره زن و فرزند برسد و ازنظر اقتصادی، شغل و درآمد لازم را برای معاش خانواده داشته باشد. ▪ تأکید بر زندگی مستقل ابن سینا توصیه کرده است که وقتی فرزند با شغل خویش درآمدی به دست آورد، تدبیر آن است که ازدواج کند و از خانواده اش جدا شود. . احترام مرد ابن سینا با استناد به آیه «الرجال قوامون علی النساء»(قرآن مجید، گفته است: در روابط زوجین، ریاست خانواده با شوهر است. زیرا اگر شوهر تحت سیطره و اطاعت زن قرار گیرد، خانواده به سبب احساسی بودن زن و پیروی از هوی و هوس، به تباهی و فساد کشیده خواهدشد. لذا به نظر او، هیبت مرد لازم است و مقصود از هیبت آن است که مرد در برابر همسر و فرزندان از احترام لازم برخوردار باشد و هیچ کس او را کوچک نشمارد. .تکریم همسر به نظر ابوعلی سینا، شوهر باید همسر خود را تکریم نماید و اگر بخواهد زن را به حسن رفتار و رعایت حرمت خویش وادارد، راهی جز این ندارد و با تهدید و اجبار نمی تواند به این هدف دست یابد. زیرا وقتی زن کرامت خود را ببیند، در حفظ و تداوم آن می کوشد و از زوال آن می ترسد. .دادن زینت نیکو به همسر به گفته ابن سینا، با توجه به طبع زن و علاقه اش به زینت، مرد باید باتوجه به وضع ظاهری وی، به شخصیت زن احترام بگذارد. .حفظ حجاب زن ابن سینا با استناد به دستور شریعت اسلامی، رعایت ستر و پوشیدگی زن از بیگانگان را از ضرورت های تکریم و احترام زن دانسته و بر آن تأکید کرده است. .پرهیز از برانگیختن حسادت زن ابن سینا، مرد را از توجه داشتن به زنی غیر از همسر خود و تحسین و تمجید او نزد همسرش برحذر داشته و گفته است این رفتار با هیبت مرد که رکن خانواده است، منافات دارد و سبب بروز نفرت و خصومت میان زن و شوهر می شود. از این رو، سعادت خانواده و ضرورت پیروی از فضائل اخلاقی حکم می کند که شوهر از این شیوه رفتار بپرهیزد. .اهمیت اشتغال زن ابن سینا در «تدابیر المنازل» به مسأله اشتغال زن نیز پرداخته و گفته است: زن اگر بیکار باشد، از نظر اخلاقی به بیراهه کشیده می شود، احساس پوچی و بیهودگی می کند و خود را با کارهای لغو و بیهوده مشغول می سازد؛ از این رو، مرد باید همسرش را به امور مهمه مشغول سازد. |
کرونا ساخت کجاست؟